دعاوی ملکی
دعاوی ملکی: بازار شایع دعاوی امروز
امروزه دعاوی مرتبط با امور ملکی به یکی از دغدغههای بزرگ بسیاری از مردم تبدیل شدهاند. مقصود از ملک در عالم حقوق هر چیزی است که بتوان آن را به تملک درآورد. اما در ذهن عوام این موضوع کمی متفاوت است. چنانچه از فردی که فاقد اطلاعات حقوقی است در مورد ملک و تعریف آن سؤال شود، بدون درنگ چنین به ذهن او متبادر میگردد این است که مراد از ملک، زمین یا ساختمان میباشد؛ چیزی که در میان دانشآموختگان علم حقوق به «عرصه و اعیان» شهرت دارد.
متأسفانه در جامعهی امروزین، دعاوی مرتبط با املاک از اولویت بسیاری در نزد مراجع دادگستری برخوردارند و حجم عظیمی از پروندههای قضایی را به خود اختصاص دادهاند.
دعاوی ملکی دارای طیف گستردهای از دعاوی میباشند که هر یک از آنها عناصر و ارکان خاص خود را دارند. ازاینرو بیش از هر چیز شناخت انواع دعاویملکی مهم به نظر میرسد.
اهم دعاوی ملکی عبارتاند از:
-
دعاوی مرتبط با موقوفات:
۱-۱٫ اثبات وقفیت:
در مورد چگونگی اثبات رابطهی وقفیت آنچه از اهمیت برخوردار است اثبات وقوع عقد به نحو صحت و همچنین حصول قبض است. چنانچه این امر بر مرجع قضایی اثبات گردد، رابطهی وقفیت احراز شده است.
۱-۲٫ ابطال وقف نامه:
در مورد ابطال نه تنها وقف نامه بلکه هر امر حقوقی باید به مفاد ماده ۱۹۰ قانون مدنی مراجعه نمود. چنانچه بتوان اثبات کرد که واقف در زمان وقوع عقد وقف قاصد نبوده یا رضایت نداشته یا موقوف علیهم در زمان وقف زنده نبودهاند و یا مورد وقف مشخص نبوده است، میتوان حکم ابطال وقف را از دادگاه تقاضا نمود.
۱-۳٫ تنظیم سند رسمی در مورد موقوفات:
در این مورد ادارهی اوقاف در دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی بهعنوان خوانده قرار خواهد گرفت و از مرجع قضایی تقاضای تنظیم سند رسمی در مورد ملک موقوفه خواهد شد.
-
دعاوی موجر و مستأجر:
۲-۱٫ حق سرقفلی:
در ابتدا باید گفت حق سرقفلی با حق کسب و پیشه و تجارت متفاوت است. منظور از حق کسب و پیشه و تجارت اعتباری است که مشتری در طی مدت متمادی در مکان استیجاری در جذب مشتری داشته است. اما حق سرقفلی، وجهی است که مستأجر در ابتدا داده است و سپس در پایان اجاره آن را مطالبه مینماید.
۲-۲٫ دستور تخلیه:
در فرض منقضی شدن موعد اجاره، موجر میتواند از شورای حل اختلاف تقاضای دستور تخلیه بنماید. دستور تخلیه فوری است.
۲-۳٫ حکم تخلیه:
چنانچه مدت اجاره منقضی نشده باشد اما موجر دارای دلایل قوی مبنی بر تخلیه عین مستأجره باشد در این صورت حکم تخلیه صادر میگردد. حکم تخلیه برخلاف دستور تخلیه قابلاعتراض و تجدیدنظرخواهی میباشد.
-
دعاوی تصرف:
۳-۱٫ خلع ید:
دعوایی است که بهموجب آن مالک مال غیرمنقول علیه متصرف غیرقانونی ملک خود طرح دعوا مینماید. نکتهی درخور توجه این است که د راین نوع دعوا هیچ رابطهی قراردادی بین طرفین دعوا وجود ندارد و رسیدگی به این دعوا در صلاحیت شورای حل اختلاف میباشد.
۳-۲٫ تصرف عدوانی:
دعوایی است که یک نفر مال غیرمنقول دیگری را از تصرف وی خارج کرده و حال متصرف سابق به دنبال آن است که تصرف خود را نسبت به مال برگرداند. البته این نوع دعوا هم واجد خصیصهی حقوقی است و هم دارای جنبهی کیفری میباشد و متصرف سابق میتواند از باب کیفری نیز طرح دعوا نماید.
۳-۳٫ رفع مزاحمت:
منظور دعوایی است که در آن یک نفر مانع تصرفات طرف دیگر میشود او را در تنگنا قرار میدهد و در اصطلاح آکادمیک دعوای رفع مزاحمت را میتوان چنین تعریف نمود: « دعوی مزاحمت عبارت است از دعوائی که بهموجب آن ، متصرف مال غیرمنقول درخواست جلوگیری از مزاحمت کسی را مینماید که نسبت به تصرفات او مزاحم است ، بدون اینکه مال را از تصرف متصرف خارج کرده باشد».
۳-۴٫ رفع ممانعت از حق:
دعوی ممانعت از حق عبارت است از دعوی کسی که رفع ممانعت از حق ارتفاق یا انتفاع خود را در ملک دیگری بخواهد. منظور از حق ارتفاق حقی است که برای شخصی در ملک دیگری به وجود میآید از قبیل حق مجری یا حق عبور و حق انتفاع حقی است که شخص از مالی که عین آن متعلق به دیگری است و یا مالی که مالک خاص ندارد استفاده مینماید.
دعاوی ملکی مهم دیگری نیز وجود دارد که در مقالات دیگر بهطور تفصیلی به آن پرداخته میشود.